مهتاب ملکوت

...سهم من از بی کرانه های معرفتش
مشخصات بلاگ
مهتاب ملکوت

مؤمن نیستم،
اما در چارچوب خاصی نمی گنجم.

وبلاگ قبلی ام و مطالبش که خیلی دوستشان دارم:
mh-malakoot.blogfa.com

نویسندگان
چهارشنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۲، ۱۱:۲۴ ب.ظ

آتش دل

بحر طویل:

مانده از بغض و از هیئت و از مجلس سینه زنی آمده ام کنج اتاقم/ به دلم پرچم مشکی زده و ذکر تو برداشتم و دست به دامان تو گشتم که ارباب. و من بنده ی هرجایی جا مانده از اینجا و از آنجا ام که امشب دلم گشته هوایی و نشسته ام به امید کرمی از طرف شاه عزایم که شمایی/

بگو از عطش و از جگر سوخته و از رخ افروخته و ار تف صحرا و بگو از علی و از علی و از غم لیلا و بگو از ید سقا و بگو با من دل خسته از اندوه دل زینب کبری و امان از دل زهرا و امان از دل زهرا.../

بگو با من مجنون بخدا حسرت داغی به دلم مانده که از داغ شما بشنوم امروز و بسوزم که دگر نشنوم این روضه جانسوز که "ای اهل حرم میر و علمدار نیامد" و دگر نشنوم امروز که خم گشته قد کوهی و رودی به لب آورده رشیدی، چه رشیدی، همان راز رشیدی که لب رود رسید و نرسید آب به لب هاش.

بگو روضه بخوان شاه غریبم، تو بخوان بر لب جامانده از قافله ی اشک که با نام تو آمیخته این اشک و خوشا اشک، خوشا گریه بر این داغ خوشا گریه بر این درد خوشا گریه، نه این گریه. خوشا گریه ی یعقوب که نور بصرش رفت چو دیده پسرش رفت. خوشا قصه یعقوب که گرگان بیابانی و پیراهن خونین عزیزش همه کذب است/ خوشا چاه همان چاه که یوسف به سلامت ز درش باز در آمد و نه یک قطره خون ریخت در آنجا و نه انگشت کسی گم شده آنجا و کنارش نه تلی بود و نه تپه و یعقوب ندیده است دمی یوسف در چاه/ خوشا قصه یعقوب که گودال ندارد/ و آه از دل آن خواهر غمدیده که از روی تلی دیده که...

*****

عجب مجلس گرمی شده اینجا، همین کنج اتاقم که بجز من و بجز روضه ی ارباب کسی نیست و انگار که عالم همه جمع اند همینجا و انگار که این پنجره و فرش و در و ساعت و دیوار گرفته اند دم حضرت ارباب حسین جان حسین جان حسین جان ...


پ.ن: این روزها دلم یک تنهایی تنها می خواهد در هوای آزاد بر فراز شهر. خودم باشم و خودم، به دور از این همه آتشی که زمانه بر دلمان می زند.

بی ربط نوشت: ما با هم قرار داشتیم. بهش گفته بودم یه روزی خواهم نشست روبروی عکسش و با حسرت به او زل خواهم زد. به گمانم آن روز نزدیک است!!

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۰۹/۲۰
seyed reza bameshki

نظرات  (۳)

سلام محیط خیلی زیبایی داره، منم خیلی وقت پیش اومدم اینجا ولی هنوز اسباب کشی نکردم، موفق باشی سید جان
پاسخ:
سلام بر سعید عزیز.
ممنونم. منتظر حضور تو هم خواهیم ماند...
خوشا قصه یعقوب که گودال ندارد.زیباست حقیقتا
منزل نو مبارک یار قدیمی.
عاشقان حقیقی نیاز به خیره شدن به عکس دو گنبد ندارد اما همین رفتار عوامانه ام آرزوست.
پاسخ:
سلام بر تو یار قدیمی آشنا.
ممنون از حضورت.
من این نگاه عوامانه را نمی دهم از دست...

در ضمن. البته بدیهی است اما گفتنش ضرورت دارد:
این بحر طویل را سال گذشته مثل همچین ایامی خانمی جوان در محفل شب شعر در دانشگاه سروده بود.  ((گفتم بگم یه وقت فک نکنین خودم گفتم!!))
ُسلام، ممنونم از حضورت سید جان
البته که قمه زدن ولو در خفا نه مستحب است و نه چیز دیگه !
این رو من نمیگم بلکه مرجع تقلیدم میگه...
آیت الله خامنه ای(دام ظلّه):

قمه زنى علاوه بر اینکه از نظر عرفى از مظاهر حزن و اندوه محسوب نمى‏شود و سابقه‏اى در عصر ائمه «علیهم السلام» و زمانهاى بعد از آن ندارد و تأییدى هم به شکل خاص یا عام از معصوم «علیه السلام» در مورد آن نرسیده است، در زمان حاضر موجب وهن و بدنام شدن مذهب مى‏شود بنابراین در هیچ حالتى جایز نیست.


پاسخ:
در استفتایی که از محضر امام خمینی شده بود. ایشان رد نکرده بودند بلکه فرموده بودند: "در زمان حال این کار جایز نیست" و خیلی از علما و عرفای در تایید این امر سخنانی دارند. به هر روی یک نوع اظهار غم و اندوه است دیگر. بسته به شخصش دارد و نوع نگاهش به جریان حسین(علیه السلام)
با همه این تفاسیر اگر قرار باشد موجب وهن دین شود مطمئنا جایز نخواهد بود.
((هرچند که قرار بود در مورد اینچنین موضوعاتی اظهار نظر نکنم، اما خوب...))


بی ربط نوشت: آنجا ببر مرا که شرابم نبرده است!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی