جمعه, ۲ اسفند ۱۳۹۲، ۰۱:۱۸ ب.ظ
عاشقی با اگر و شاید و اما نشود
عشق رسوایی محض است که حاشا نشود
عاشقی با اگر و شاید و اما نشود
شرط اول قدم آن است که مجنون باشیم
هر کسی در به در خانه ی لیلا نشود
دیر اگر راه بیفتیم، به یوسف نرسیم
سرِ بازار که او منتظر ما نشود
لذت عشق به این حسِّ بلا تکلیفی ست
لطف تو شاملم آیا بشود؟ یا نشود؟
پ.ن: هنوز که هنوز است، نمی دانم باید برایت چکار کنم؟!
.
بی ربط نوشت: چقدر حوصله داری تو؟ بیخیال ما شو؛ بگذار همینطوری بی خیال باشیم!!
۹۲/۱۲/۰۲
ماه دوازدهم ما نرسید
لذت عشق به این حسِّ بلا تکلیفی ست